رخ دادن 400 هزار مسکن خواری در تهران
درباره تعداد زیاد مسکن خواری در تهران در مطلب زیر بخوانید
خیلی وقت است که عبارت دیگری به «خواریهای» مرسوم در ایران اضافه شده است. پس از زمینخواری، دریاخواری، کوهخواری و جنگلخواری، حال با پدیده مسکن خواری مواجه هستیم.
هشدار میدهند که تهران و شهرهای بزرگ طعمه مسکنخواران شدهاند. پیروز حناچی، معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی درباره آنچه بر عرصههای طبیعی گذشته و نقاطی که مورد هجوم «خواران» قرار گرفته است توضیحاتی میدهد. وقتی بحث به عبارت جدید مسکنخواری میرسد توضیحاتی در این خصوص ارایه داد و تاکید کرد. واژهخواری از حرص و ولع میآید. مسکنخواری اگر به این معنا باشد که افرادی داراییهایشان را به واحد مسکونی تبدیل میکنند تا از گزند تورم در امان بمانند، عبارت درستی است. دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری با استناد به آمار ارایه شده از سوی شهرداری تایید میکند که ٤٠٠ هزار واحد مسکونی خالی در تهران وجود دارد و بر این اساس میتوان گفت ٤٠٠ هزار مسکنخواری در تهران رخ داده است.
هر روز خبری درباره سوءاستفادهای از طبیعت در قالب زمینخواری، دریاخواری یا... منتشر میشود. مهمترین دلیل بروز این اتفاق چیست؟ چرا در دوره تصدی دولت سابق با این حجم گسترده از زمینخواری و دخل و تصرف در طبیعت روبهرو شدهایم؟ اگر بخواهم این سوال شما را به طور کلی پاسخ بدهم باید بگویم که وقتی ابزارهای کنترلی حاکمیتی تعطیل میشوند، این اتفاق رخ میدهد. در سایه بیتوجهی دستگاه اجرایی نظارتی میبینیم که حجم تخلفات افزایش چشمگیری را تجربه میکند.
طبیعتا بخشی از دستگاههای نظارتی خارج از دولت هستند، آیا آنها نیز گزارشی درباره وضعیت ارایه ندادهاند؟ در حالی درباره بیتوجهی دستگاههای نظارتی حرف میزنیم که امروز خیلیها از میزان حساسیت دستگاههای نظارتی به اهرمی برای تبدیل مدیران به مدیران فاقد شجاعت و بیانگیزه سخن میگویند، چطور است که تا این حد تفاوت در برخورد با موضوعات در دو دولت وجود دارد؟ در این دوره زمانی دستگاههایی که باید آلارم میدادند که فلان اتفاق، فلان فعالیت یا... اتفاقی بحرانساز است به شکلی خاموش شدند. حالا منظور از خاموشی این دستگاهها و ابزارهای نظارتی این نیست که هیچ کدام فعالیتی نداشتند. بعضا ابزارهای نظارتی خارج از دولت گزارشهایی را در این خصوص دادهاند اما توجهی به مفاد این گزارشها نشده است. در سایه این بیتوجهی حجم تخلفات افزایش یافته است. شما ورود شورای عالی معماری و شهرسازی را در ٥/٢ سال گذشته ببینید. در این دوره زمانی شاهدیم که بسیاری از این پروندهها مورد رسیدگی قرار گرفته است. ما تلاش کردهایم که این اتفاق دوباره رخ ندهد.
پس به این ترتیب با توجه به اینکه میزان اهمیت دولت به موضوع ملاک است، ممکن است بار دیگر نیز چنین اتفاقاتی رخ دهد و طبیعت مورد هجوم سودجویان قرار گیرد. بله در صورت عدم مراقبت این اتفاق که آن را نقد میکنیم دوباره خواهد افتاد. این اتفاق یک بار افتاد و در طول سالهای گذشته دست درازی به طبیعت افزایش چشمگیری را تجربه کرد. ممکن است دوباره نیز چنین اتفاقی رخ بدهد. بالاخره باید برای مکانهای در معرض خطر طرح تهیه و تصویب شود با جدیت دایما مانیتورینگ و اقداماتی برای جلوگیری از بروز دوباره اتفاق صورت گیرد. اتفاقا نکته مهمی است.
ما در این بخش ضعیف هستیم. مطبوعات و نهادهای مدنی در ایران اثرگذاری به موقع را ندارند هر چند بعد از اعلام تخلف وارد میدان میشوند و گزارش تهیه میکنند اما در کل باید در این حوزه فعالتر باشیم. ببینید ما با شرایطی مواجه هستیم که در آن بعضی افراد بیش از سهمشان انتظار دارند. دایما باید مراقبت کنیم تا اتفاقی رخ ندهد و بعضی از افراد به بهانه سرمایهگذاری به انگیزه کسب سود بیشتر اقدام به دریاخواری، زمینخواری و کوهخواری نکنند.
این زیادهخواهی طبیعتا در همه کشورها قابل مشاهده است، به نظر میرسد توفانهای تورمی و تورم دیرپا موقعیت را برای ایران سختتر کرده است. من هم معتقدم تورم مستمرنقش مهمی در شکلگیری این وضعیت دارد. شما رفتار اقتصادی مردم را بررسی و سعی کنید به این سوال پاسخ بدهید، اینکه چرا مردم داراییهایشان را در قالب ساختمان و مسکن بلوکه میکنند؟ به هر حال وقتی تورم سالانه حدود ٢٥ درصد رشد میکند، بدان معناست که هر چهار سال ارزش دارایی شما نصف میشود. طبیعتا زمین و مسکن از این هجوم تورمی مصون هستند و ارزش داراییها را حفظ میکنند پس عطش برای سرمایهگذاری و جذب نقدینگی بدون توجه به نیاز موثر در این بخش بیشتر میشود. از سوی دیگر هر جا زمین ارزش پیدا میکند شما با اشکال مختلف دخل و تصرف در طبیعت روبهرو میشوید. استحصال زمین به اشکال مختلف نمود پیدا میکند. تراشیدن کوه، خشک کردن دریا، از بین بردن زمینهای کشاورزی و جنگلها و... خب همه اینها برای طبیعت عارضه دارد. در ضمن اگر زلزلهای یا بلای طبیعی رخ دهد، تکلیف چه خواهد شد. ساخت و ساز بدون قانون نیز تبعاتی دارد که خود را نشان میدهد
به این ترتیب میتوان به آنچه در هشت سال گذشته در کشور رخ داد، صفت فاجعه را اطلاق کرد؟ در برخی موارد واقعا فاجعه رخ داده است. اتفاقی که در درگهان قشم رخ داده است، بندرعباس با دو مورد دریاخواری روبهرو بود که در دولت قبل رخ داده است. آنچه در کیش رخ داد و منجر به دخل و تصرف پدیده کیش در دریا شد در فضای انتقال دو دولت به وقوع پیوسته است. به هر حال بسیاری از این اتفاقات غیرقابل برگشت است و نمیتوان منطقه را به شرایط سابق برگرداند. این در حالی است که نوار ساحلی انفال است و نباید در آن دخل و تصرف کرد. سواحل کیش متعلق به همه مردم ایران است و اگر قرار است عارضهای در آن ایجاد شود خرد جمعی و حاکمیتی باید نظر بدهد. در ضمن این تمام ماجرا نیست. ما امروز درباره پروندههایی صحبت میکنیم که بسیار بزرگ هستند، این در حالی است که انبوهی پرونده کوچک نیز وجود دارد که زیر سایه پروندههای بزرگ دیده نمیشوند. در همین نوار ساحلی شمال کشور تعرضهای موضعی و کوچک، اتفاق افتاده است. اصل این کار نباید صورت گیرد. موضوع کوچک و بزرگی پروندهها نیست اما در دوره گذشته چنان اتفاقاتی رخ داده و وضعیت چنان نامساعد شده که اصل موضوع، یعنی جلوگیری از بروز این اتفاق از نظر دور مانده است.
آیا آماری درباره عرصههای طبیعی از بین رفته توسط سودجویان در این حوزه وجود دارد؟ ما آمار تفکیکی در این بخش نداریم اما طبیعتا با دیدن تصاویر قبل و بعد از وقوع زمینخواری میتوانید حجم دخالتها را دریابید.
گفتید هر جا زمین ارزش پیدا میکند، هجوم زمینخواران نیز ملموس میشود، به این ترتیب طبیعتا اطراف تهران بیش از سایر مناطق کشور در معرض زمینخواری و کوهخواری است. درست است. لواسان، شمال تهران، مناطق ییلاقی اطراف کلانشهرها، اوشان، دربندسر مصادیق کوهخواری هستند. دماوند نیز بیشتر طعمه زمینخواران است.
با توجه به موقعیت ایران، زمینها بیشتر در معرض سودجویان هستند یا کوهها، جنگلها، دریا و... ؟ حجم زمینخواریها آنقدر زیاد است که نتوان آن را با جنگل و کوه و دریا مقایسه کرد. زمینهای کشاورزی، خصوصا استانهای شمالی بیش از هر عرصهای در معرض هجوم سودجویان قرار دارند.
اخیرا عبارتی تحت عنوان مسکنخواری در ادبیات رسانهای ایران باب شده است، واژه مسکنخواری ریشه درستی دارد؟ میتوان در کنار زمین، کوه، دریا و جنگل، مسکن را نیز در فهرست «خواریها» آورد؟ ببینید. واژهخواری از حرص و ولع میآید. مسکنخواری اگر به این معنا باشد که افرادی داراییهایشان را به واحد مسکونی تبدیل میکنند تا از گزند تورم در امان بمانند، عبارت درستی است. شهردار تهران میگفت بیش از ٤٠٠ هزار واحد مسکونی خالی در تهران وجود دارد. به این ترتیب ٤٠٠ هزار مسکنخواری در تهران رخ داده است. در کل کشور رقم بیش از اینهاست.